“مهربانی کشنده و پایانی انفجاری”
قسمت سوم سریال Pluribus، دقیقاً همان جایی است که وینس گیلیگان شروع به نشان دادن دندانهای تیز این پادآرمانشهرِ خندان میکند. در این اپیزود، تم اصلی “سمیت مثبت” (Toxic Positivity) به حد افراط میرسد.
“دنیا فقط میخواهد کمک کند که این کارول را خشمگین میکند.” این جمله، موتور محرک درام این قسمت است. کارول استورکا که تنها فرد بدبین و “نرمال” باقیمانده است، نه توسط خشونت، بلکه توسط “مهربانی تهاجمی” محاصره شده است. همسایهها، غریبهها و حتی سیستم، با لبخندی پهن سعی دارند “مشکل” او (یعنی غمگین بودنش) را “حل” کنند. این کمکهای اجباری، حس کلاستروفوبیا (تنگناهراسی) را در کارول و مخاطب به اوج میرساند. گیلیگان به ما نشان میدهد که بهشت اجباری، جهنمی بیش نیست.
اما نقطه اوج قسمت، در پایانبندی آن نهفته است: “یک مکالمه صمیمانه با یک بنگ (Bang) به پایان میرسد.” این “بنگ” امضای کلاسیک گیلیگان است (یادآور لحظات شوکهکننده بریکینگ بد). کارول احتمالاً بالاخره کسی را پیدا میکند که فکر میکند میتواند با او ارتباط واقعی برقرار کند (شاید همان چهره آشنای قسمت قبل؟)، اما این لحظه صمیمیت با خشونت قطع میشود. آیا این یک خودکشی بود؟ یک ترور توسط نیروهای امنیتیِ “شادی”؟ یا انفجاری که نشان میدهد مقاومت آغاز شده است؟ این پایانبندی، لحن سریال را از کمدی سیاه به یک تریلر بقای تمامعیار تغییر میدهد.
لطفاً قبل از دانلود و پخش (فیلم، سریال، انیمیشن و…) به رده سنی تعیین شده دقت نمایید.






