در شب سرد سال نو، یک دختر فقیر تلاش می کند کبریتهایش را در خیابان بفروش برساند. او دچار سرمازدگی شده و به خود می لرزد. او می ترسد به خانه برود زیرا پدرش او را برای نفروختن کبریتها کتک می زند و…